1امصبیان در فرهنگعامه: در پنداشت عامه امصبیان عفریتى از دیوان، عجوزهای از جنیان، مادر شیطان، مادر شب، دختر ابلیس، و سایة جن، یا بادِ جن بوده است.
شکل و خصوصیات: ام صیبان هستى مادی و جسمانى ندارد، لیکن هرگاه بخواهد، مىتواند صورت مادی و جسمانى به خود بگیرد و به اشکال و هیأتهای گوناگون در آید. او گاهى به صورت انسان و گاهى به شکل پرنده و یا چارپا آشکار مىشود. همچون روح یا باد به درون نوزادان و کودکان مىرود و در تن و جان آنان جای مىگزیند؛ از اینرو، او را ریح الصبیان (= باد کودکان) و باد جِنّو (= باد جن یا جن باد) هم نامیدهاند.
ام صبیان در ذهن مردم معمولاً با صورت و اندامى زشت و نفرت انگیز تجسم یافته است. سیوطى در شرح دیدار سلیمان پیغمبر (ع) با طایفههایى از دیو و جن، او را آفریدهای شگفت انگیز و زشتترین آفریدة پروردگار وصف مىکند و مىنویسد: این عجوزه که نامش همّت و دختر همّت و مکنى به ام الصبیان است، دندانهایى مانند دندان فیل، گیسوانى همچون شاخة خشک درخت خرما، صدایى چون صدای رعد غرنده، و چشمانى چون برق درخشنده دارد. از دهان و سوراخهای بینى او دود بیرون مىآید. مىتواند همچون خر عرعر کند، مثل شتر بانگ برآورد، همچون گرگ صدا کند، مانند اژدها فش فش کند و چون پلنگ بغرد
مردم کرانه و جزایر خلیج فارس و دریای عمان و شهرهای مرکزی ایران این «جن باد» را زنى با پستانهای متعدد روی شکم یا با یک جفت پستان خیلى درشت افکنده بر روی دوشها تصویر مىکنند . او را همانند کُخ کودکان و سایه و فزع اطفالپنداشتهاند. سایه به جن یا دیو اطلاق مىشده است. کخِ کودکان و فزعِ اطفال نیز «بچه ترسانک» یا صورتک کریه و زشتى بوده که بچهها را به آن مىترسانیدند. تهرانیها این بچه ترسانک را لولو یا لولوخورخوره مىنامیدند
زیستگاه و گسترة عمل: مردم معمولاً فضاهای بیرون از دسترس و نادیدنى، جاهای تاریک و خالى و ترسناک، ویرانهها و جاهای متروک، کوهها و صخرهها، بیابانها، چاهها، گرمابهها و مستراحها را زیستگاه جنها و دیوان و ارواح پلید و شریر مىانگارند. جایگاه ام صبیان را نیز در هوای میان زمین و آسمان (سیوطى)، زیر درختان لور یا لیل، سر چاههای آب و برکههای متروک، در خرابهها و سر راهها دانستهاند. ام صبیان یکى از هیولاهای شبرو است و شب و تاریکى جولانگاه اوست. از اینرو، به او نام ام اللیل (سیوطى) هم دادهاند.
طلسم (ایران، سدة ۱۲ق/۱۸م)
2عقیده به دیو و عفریت دشمن نوزادان و کودکان یک پندار عام جهانى و بازمانده از جامعههای کهن آغازین است. این پدیدة وهمى و خیالى در میان مردم، در هر دور و زمان و در هر سرزمین و جامعهای به شکل و نامى خاص شناخته مىشده، و ویژگیها و عملکردهایى کم و بیش یکسان داشته است.
از این مادینه دیوِ دشمن کودکان در متون کهن ایرانى نامى نیامده، لیکن بنابر روایتهای بعضى از نوشتههای دینى قدیم زردشتى، این دیو در پنداشت ایرانیان عهد باستان و دوران پیش از اسلام حضور داشته است. در کتاب هفتم دینکرد (نوشتهای از قرن ۳ق) به نخستین روزهای زادن زردشت و آمدن دیوانى به قصد ربودن و نابود کردن او اشاره شده است: به هنگام زادن زردشت «هفت جِهى»، یعنى هفت مادینه دیو پتیاره، در پیرامون او و مادرش گرد آمده بودند. همچنین در زادسپرم آمده که به وقت زایش زردشت اهریمن، دیو تب و دیو درد و دیو باد، هریک را با ۱۵۰ دیو، برای کشتن زردشت فرستاد، ایشان به مینویى (نا آشکار) به درون مادر زردشت رفتند. مادر زردشت از تب و درد و باد به رنج آمد و برای درمان به نزد جادو پزشکترین جادوگران رفت.
مؤلف صد در نثر و صد در بندهش (از آثار زردشتى قرن ۹ق) از این دسته دیوان زیانکار یاد مىکند و مردم را به افروختن آتش برای دور کردن دیوان از جان نوزادان سفارش مىکند و مىنویسد: «چون فرزند از مادر جدا شود، ۳ شبانهروز چراغ باید افروخت. اگر آتش مىسوزند بهتر بود تا دیوان و دروجان گزندی و زیانى نتوانند کردن چه عظیم نازک مىباشد آن ۳ روز که فرزند زاید». همچنین تنها گذاردن کودک را در نخستین ۴۰ روز زایش، به سبب زیان دیدن از دیوان شایسته نمىداند و مىنویسد که «تا ۴۰ روز فرزند تنها نشاید که بگذارند».
در میان مردم اکّد و بابل در سرزمین بین النهرین دو دیو بچه ربا به نامهای لَمَشتو، و لَبَرتو مىشناختهاند: لمشتو به شکل هیولایى با سر شیر، تن زن و پاهای پرنده تصویر شده است. در این تصویر، لمشتو مارهایى را در دستهایش گرفته، یک سگ شکاری سیاه و یک خوک از سینهاش شیر مىمکند , لبرتو را مادینه روحى گردنده در کوهستانها و جادهها وصف کردهاند که همچون پریها و عجوزههای اروپایى، کودکان را مىربوده، مىآزرده، و بیمار مىکرده است
3دامنة عمل و نمود قدرت ام صبیان در قلمرو حیات انسانى منحصر به ساحت هستى نوزادان و کودکان خردسال، و معمولاً از روز تولد تا حدود ۷ سالگى است. کودکان در نخستین دورة جدازیستى خود از مادر بیش از هر دورة دیگر در خطر ام صبیان زدگى هستند. طول نخستن دورة جدا زیستى کودکان، برحسب پسر بودن، یا دختر بودن آنها، در هر جامعه، مطابق با رسوم و آداب قومى مردم آن جامعه فرق مىکند. در برخى از فرهنگها، مثلاً فرهنگ یهودی، این دوره برای پسران ۸ روز، و برای دختران تا ۲۰ روز و در برخى از فرهنگهای دیگر، مانند فرهنگ ایرانى ۶ روز برای دختران، و ۱۰ روز برای پسران و یا تا ۴۰ روز (چلة نوزاد)، از زمان زایش و جدایى از هستى مادر تا روز حمام زایمان، یعنى روز پاکیزگى و تطهیر مادر و کودک طول مىکشد.
به اعتقاد بعضى از مردم، اطفال تا چهار پنج سالگى ، و به اعتقاد بعضى دیگر از دوران شیرخوارگى تا ۷ سالگى به امصبیان، یا این جن باد دچار مىشوند. کودکان تا به این سن برسند، ضعیف و ناتوان و وابسته به مادر و پدر و خانهاند و به قولى در میان مادر و پدر یا دایه و کنیز و دده و لَله و غلام سیاه بزرگ مىشوند. از اینرو، کودکان را تا پا نگرفته، و بزرگ نشدهاند، برای حفاظت از شرِ ام صبیان هیچ وقت تنها نمىگذارند . در ۷ سالگى، کودکان کم و بیش مىرسند و توان و نیرو مىگیرند و برای بعضى کارهای اولیه و سبک، آمادگى مىیابند. در این سن کودکان از شر و آسیب ام صبیان و دیوان دیگر نیز رها مىشوند.
سیوطى پهنة عمل و سیطرة قدرت و آسیب رسانى ام صبیان را گستردهتر از عرصة حیات کودکان دانسته، خباثت و شرارت او را به مادران و جنین آنها نیز تعمیم مىدهد. به گفتة او ام صبیان به هنگام آبستنى و نفاس و حیض زنان همچون خون در رگهایشان جاری مىشود، خون دختران خردسال را مىمکد، زنان را پس از زایمان و آسیب رساندن به نوزادانشان رها مىکند و نوزادان را در حالتى میان مرگ و زندگى وا مىگذارد و مىرود
گفتهاند: ام صبیان هیولایى پَر دار است که نزد زنان باردار مىرود و پری از پرهای خود را به شکم ا¸نان مىمالد تا فرزند در شکمشان خون شود
4مادر مثالى یا مادر دوم: ام صبیان بر ساختة ذهن مادران و آفریدة عقدة مادری است. ذهن مادران تازهزا در دورة نخستین ۴۰ روز زایمان در توهم پروری و خیال پردازی بسیار فعال و نیرومند است. در این دوره، مادران یک مادر خیالى و وهمى برای فرزندانشان مىسازند و این آفریدة ذهنى را رقیب خود و دشمن فرزندان خود مىپندارند. قرنهاست که این پدیدة وهمى یا مادر خیالى در فرهنگهای جهان به صورت هیولا و دیوی انگاشته شده که به طور ناآشکار و در تاریکى شب مىآید و به درون کودکان مىرود و روح و روان آنها را تسخیر مىکند و موجب بیماری و اختلال عصبى و روانى کودکان مىشود.
یونگ هر پدیدهای را که به مفهوم مجازی، معنای مادر مىدهد، نمونهای از مادر مثالى۴ گرفته است. او کابوس (= بختک) و لولو (= شیطانک، لیلیت) را از جملة مادرهای مثالى گرفته، آنها را گونهای و مظهری از شر و پلیدی مىپندارد
اریشنویمان در بررسى روانشناسانة خود در کتاب «مادربزرگ۵» لیلیت را همچون مُثُل یا نمونة اولیة «مادر مهیب کودکان»، یا به طور عامتر، نمونة زن ویرانگر و مخرب مىنگرد. به گفتة او این مادر مهیب انگارهای است از مادر در روان بشری
ام صبیان یا مادر کودکان نیز که در فرهنگهای قومى – اسلامى به نامهای گوناگون دیگری مانند ام اللیل (مادر شب) امالشیطان (مادر شیطان) و ام مِلْدَم (تب دائمى، مادر تبها) (سیوطى) معروف شده است، در فرهنگ مردم جامعههای اسلامى، از جمله فرهنگ عامة ایران، نمادی از مادر دوم کودکان یا مادر مُثُلى آنها انگاشته مىشود. مادر دوم در نظر مادران اصلى و واقعى کودکان شبح مخوفى است که به قصد آزردن مادران، فرزندان آنان را بیمار مىکند، یا مىکشد. از اینرو، زنان هرگونه دگرگونى در حالات روانى، و هر رفتار و حرکت نامتعادل در نوزادان و کودکان خود را اثر و نشانى از حضور و حلول این مادینه دیو در تن و جان آنها مىانگارند. وقتى هم که نوزادان و کودکان، در نخستین دورههای جدا زیستى، مریض مىشوند و ناگهان مىمیرند، تصور مىکنند که ام صبیان مادر مُثُلى رقیب آنها را گرفته، و کشته است.
5ممنوعیتها: نوزادان را در شبهای نخستین روزها و هفتههای زایمان در اتاق و بسترش تنها و بى مراقب نمىگذاردند. به اعتقاد عامه، زن تازهزا و نوزاد او تا ۴۰ شبانه روز در معرض هجوم دیوان و شیاطین و جنها هستند. در این ۴۰ شبانه روز، بهخصوص در شب شش زایمان، اگر کودکى را تنها بگذارند، ارواح خبیث به سراغش مىآیند و به او گزند و آسیب مىرسانند. از اینرو، بنابر روایت صد در نثر و صد در بندهش، ایرانیان از زمانهای بسیار قدیم، تنها گذاردن نوزاد را در ۴۰ روز زایش ناروا و از ناشایستها مىدانستند . بعضیها نیز مىپنداشتند که اگر کودک نوزاد را تنها بگذارند، جنها مىآیند و پستانشان را در دهان او مىگذارند تا بمکد. هنوز هم در جامعههای سنتى ایران تنها گذاردن زن زائو و نوزادش را تا پایان روز چلة زایمان بدشگون و ناروا مىپندارند.
عامة مردم شب شش را برای نوزاد شبى پرخطر و نامیمون مىانگارند. در این شب معمولاً چند زن پیرامون زائو و فرزندش گرد مىآیند و تا شکستن تاریکى شب و دمیدن سپیدة صبح نزد آن دو مىمانند. خراسانیها باور دارند که در شب شش جنها به هر حیلهای که ممکن است به اتاق زائو داخل مىشوند تا نوزاد را با همزادش که یک بچه جن است، عوض کنند. در این شب چند زن و مرد دور تا دور اتاق مىنشینند و تا صبح بچه را دست به دست مىکنند و شعر و وِرد و دعا مىخوانند، و هر چند لحظه یک بار دایره مىزنند و به شدت سر و صدا راه مىاندازند تا جنها بترسند و به اتاق زائو نزدیک نشوند .
تاتها و تالشها ۴۰ شبانه روز از نوزاد و مادرش مراقبت مىکنند و آن دو را هرگز، به ویژه شبها، تنها نمىگذارند. به اعتقاد آنان در دورة ۴۰ روز زایمان، «آلِ ژنک» (= زن آل، آل مادینه) و جنها، زائو و نوزادش را تهدید مىکنند و برای صدمه زدن به آن دو مىکوشند تا زائو را فریب دهند. در این دوره، حتى الامکان نوزاد را از خانه بیرون نمىبرند. زنانى هم که بخواهند به خانهای که نوزاد در آن هست، وارد بشوند، نباید تعویذ و جواهر و برخى تسبیحها و طلسمها و مهرههای زینتى را با خود به داخل خانه ببرند. اگر کسى ندانسته وارد اتاق کودک بشود و با خود تعویذ و طلا و جواهر داشته باشد، باید آن را زیر سر کودک بگذارد و پس از پایان چلة نوزاد آن را پس بگیرد . زن ششک زده، یعنى زنى که نوزادش در شب شش مرده است، و زن تازه زایى که هنوز، چلة زایمانش تمام نشده، همچنین زنى که با خود مهرههای زینتى دارد، نبایستى به سر زائو و نوزادش بروند. اگر بروند به نوزاد چله مىافتد و بى وقتى و دعایى مىشود.
6رمانندهها: ام صبیان مانند آل و جنهای دیگر از چیزهایى مانند آتش و روشنایى، آهن و ابزار و اشیاء آهنى، بعضى گیاهان و دانههای قُدسى و بودار، بعضى دعاها و اوراد و طلسمها و افسونها، و بانگ و نفیر مىترسد و مىرمد. مردم برای این رمانندهها، یا جن ترسانکها خاصیت جادویى و شر زدایى تصور مىکنند و آنها را دافع ام صبیان و زایل کنندة اثرات ام صبیان زدگى مىپندارند؛ از این رو، با گذاشتن اینگونه رمانندهها در خانه، و همراه کردن آنها با کودک سعى مىکنند که ام صبیان را از محیط زیست کودک بتارانند و دور کنند، و سیطره و قدرت عملش را از میان ببرند، اینک نمونههایى چند از این رمانندهها:
آتش و روشنایى: آتش که ضد تاریکى و سیاهى و براندازندة دیو ظلمت و رهانندة آدمیزادگان از توهمات و ترس ناشى از تاریکى و شب است، از زمانهای کهن میان بسیاری از اقوام، به خصوص اقوام هند و اروپایى، مقدس شمرده مىشده، و در رماندن ارواح پلید و نابکار به کار مىرفته است. زردشتیان و مسلمانان ایران برای دور کردن دیوان و جنیان و آل و ام صبیان در اتاق زن تازهزا و نوزادش آتش و شمع و چراغ مىافروختند.
در کتابهای دینى زردشتیان بارها به اهمیت و نقش آتش در رماندن دیوان و جادوان و بىاثر کردن نیروی زیانکار آنها اشاره شده است. فرة زردشت به هنگام زایش او به شکل آتش آشکار گشت و دیوان از دیدن روشنایى و پرتو آتش کاری نتوانستند بکنند. روشن نگه داشتن اتاق زائو و سوزاندن اسفند و کندر در آتش برای پراکنده کردن دیوان، از تعالیم دینى پیروان دین مزدیسنا بوده است.
رسم افروختن آتش و روشن گذاشتن شمع و چراغ در اتاق زائو و نوزادش تا ۴۰ شب هنوز هم میان عامة مردم ایران معمول است. بعضیها اتاق زائو و نوزاد را تا ۱۰ شب روشن نگه مىدارند. روز دهم با جام «چهل کلید» «آبِ دَه» بر سر نوزاد مىریزند تا ارواح پلید و از ما بهتران به او گزندی نرسانند. جام چهل کلید جام برنجین و مسینى است با ۴۰ کلید آویخته به آن. درون و بیرون جام آیههایى از قرآن و روی کلیدها «بسمالله» کنده، یا نوشته شده است .
آهن: آهن و بعضى ابزارها و اشیاء برنده و تیز مانند قیچى، سوزن، سنجاق، چاقو، خنجر، شمشیر، درفش و سیخ در نظر بیشتر مردم جهان خاصیت جادویى و اهریمن زدایى داشته است. عامة مردم از این اشیاء آهنى همچون طلسم برای دفع ارواح شریر و زیانکار و حفظ جان نوزادان و کودکان از گزند آنها استفاده مىکردند. ابوالقاسم عبدالله کاشانى با خود داشتن آهن چینى را همچون حرزی برای دفع سحریات و دفع جن و درمان بیماری صرع و مالیخولیا نیکو دانسته است
کریستن سن در شرح باور ایرانیان به جن و چگونگى دور کردن این روح بدکار آسیبرسان مىنویسد: جنها بیش از هر چیز از نیش سنجاق مىترسند.ماسه مىنویسد:وقتى بچهای بهدنیا مىآید، مادرش سنجاقهایى در کهنههای او فرو مىکند و ۴۰ روز کهنههای سنجاق زده را نگه مىدارد تا ارواح خبیث از نوزاد دور شوند .
گیاهان مقدسگندزدا: اسفند و عودالصلیب و سیر و پیاز از گیاهان رمانندة جن و شیطان و ارواح پلید به شمار مىرود و در جامعههای اسلامى تقدس و ارزش کاربردی مهمى دارد. دانههای اسفند را به تنهایى یا با دانههای دیگر مىآمیزند و برای گند زدایى محیط زیست و دور کردن و راندن دیوان و آفریدههای اهریمنى از تن و جان آدمیزادگان به خصوص زنان تازهزا و نوزادان و کودکان، در آتش مىریزند و دود مىکنند. در عرایس الجواهر به دود کردن معجونى از گیاهان تند و بودار، مانند حَرْمَلْ (= اسفند) و کُنْدُر و دانههای دیگر، برای گریزاندن دیو و جن و شیطان اشاره شده است.
گیاه فاوانیا، از دوران پیش از میلاد مسیح، گیاهى مقدس و درمان کنندة بعضى بیماریها، به خصوص بیماری صرع، شناخته مىشده است
ادامه این مقاله در آینده نگاشته و تکمیل خواهد شد
سلام
خیلی جالب بو د مطالبتون
بسیار مفید و ارزنده👌👌👌
بسیار عالی . ایا ام صبیان افراد بزرگسال را هم مورد اذیت ازار قرار می دهد
بسیار جالب تشکر
مطلب تون عالی بود و ام الصبیان واقعا حقیقت دارد من خودم تجربه دیدنش رو داشتم و خودش اسمش رو معرفی کرد که تا به آنزمان هیچگاه این اسم رو نشنیده بودم و همیشه برام سوال بود
سلام من که از نوزادی اذیت شده ام چه کنم نام ام صبیان لبریته است آیا دعا دارد به نام مادر شیطان مرا خیلی اذیت می کند چه کنم. عزیزه مادر احترام کازرون
چگونه میتوان کسی که دچار این شد رهایی یافت محترم ؟
سلام چطوری میشه طلسم ام الصبیان راباطل کرد؟
به شکل جغد درمیاد درشب ام صبیان وانسان اگه خواب باشه میتونه کنترل کنه خواب هاشو و وارد یه دنیای دیگه کنه جهنم.یا دنیاهایه موازی که همش جنگه
دمت گرم
ممنون از مقاله ی زیباتون